۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

بغض خفه شده

خیلی وقت هستش که دلم گرفته و بغضش مثل یه سکه تو گلوم گیر کرده . خیلی دوست داشتم که گریه کنم ولی هیچ چیزی اشکم رو در نمیاوارد . ولی امروز با یه نوشته اشکم در اومد ولو چند قطره ولی اومد کمی خالی شدم ولی خیلی دلم گرفت
اینو بخونید
روزم شب نشد بی یاد تو
وقتی پدری مریضی دخترش رو ببینه و کاری نتونه انجام بده سخته خیلی سخت
برای سلامتی دخترش دعا کنید

پ ن : اون الاغی که آهنگ میخونه مرد برای رفع دلتنگیهاش گریه نمیکنه قدم میزنه گه زیادی میخوره . گریمون میگیر سخت میگیره ولی گریه خیلی از درد هارو خالی میکنه .بغض خیلی چیزا اینقدر زیادن که با هزار بار قدم زدن و سیگار کشیدنو اینا درست نمیشه

1 نظرات:

مهرداد گفت...

از سمیم قلب دعا کردم براش

ارسال یک نظر

 
Copyright 2009 یه فنجون قهوه