خسته ام
از خودم
خسته ام، از تو
خسته از روزگار بی امان
خسته از دلی که حرف هایش سنگین شده
به سنگینی نگاه یک بچه به مغازه اسباب بازی فروشی
خسته از وطن
وطن، هیچوفت معنایش را نفهمیدم ، توهم؟
خسته از چرخش روزگار
بازی مسخره روزگار
خسته از نقاب هایم
خسته از نقاب های مردم شهر
از خنده های تلخ
دلم تنگ شد برای کودکی که هیچوقت حرفایش را نخورد
خسته ام از خستگی ها
از خودم
خسته ام، از تو
خسته از روزگار بی امان
خسته از دلی که حرف هایش سنگین شده
به سنگینی نگاه یک بچه به مغازه اسباب بازی فروشی
خسته از وطن
وطن، هیچوفت معنایش را نفهمیدم ، توهم؟
خسته از چرخش روزگار
بازی مسخره روزگار
خسته از نقاب هایم
خسته از نقاب های مردم شهر
از خنده های تلخ
دلم تنگ شد برای کودکی که هیچوقت حرفایش را نخورد
خسته ام از خستگی ها